دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
دوستانش می گویند: در عملیات بدر در هورالعظیم یا مهدی گویان، آغاز گر حمله بود. در این عملیات به شدت مجروح و به بیمارستانی در تبریز منتقل شد. در حین عملیات، ترکش خمپاره شصت به پاشنه پا و شکم و وی اصابت کرد که جداراه شکمش از بین رفت و کلیه امعا و احشا وی از شکم بیرون ریخت. شهید برای جلوگیری از تضعیف روحیه افرا تحت امرش، بلافاصله امعا و احشا بیرون از شکم را به سرعت داخل حفره شکم گذاشت و با دستمالی روی آن را پوشاند و با روحیه ای بسیار بالا یارانش را امر به پیشروی کرد و گفت: نگران من نباشید خودم برای درمان به پشت جبهه خواهم رفت.
شهید محمد رضا ارفعی
نقل کننده: همرزم شهید
شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسه ام
ای فلک این شرمساری تا به کی باید کشید
یکی از اساتید می فرمود: من به اندازه ای که از شهدای این دوره می ترسم از خدا و امام حسین (ع) و سایر معصومین نمی ترسم.
این حرف علامت سوالی برای ما بود. توضیح داد که خدا ارحم الراحمین و امام حسین رحمت العالمین است ، اگر آنها از ما مکدر شوند می شود آنها را راضی کرد، اما نگرانی من این است که اگر این جوانان که با یک دنیا آرزو نقد جانشان را در طبث اخلاص گذاشتند و تقدیم اسلام کردند اینها اگر از ما ناراضی شوند نمی توانیم رضایتشان را جلب کنیم.
خدا خلقت امام حسین (ع) را طوری قرار داده است که رحمتش شامل دشمنان میشود، ولی شهدا این خصوصیت را ندارند.
مخصوصا یعضی از شهدا در وصایای خود انگشت روی مسائلی گذاشته اند. مثلا اگر زنان حجاب خود را رعایت نکنند یا مسئولان به وظیفه ی خود عمل نکنند، ما جلو ی آنها را در روز محشر خواهیم گرفت.
شهید محمد گرایلی
نقل کننده:حاج محمد جمالی